دختر جوانی رفت ،بی سرو صدا آنهم فقط برای دیدن یک بازی ، گویا هنوز درون ما انسانها خفته است . خفته از بوی انسانیت ، بوی عقلانیت ، سحر و سحرها برای ابتدایی ترین حقوق خود ، نه ،شاید گزاف گفته باشم حتی کوچکتر از بدیهی ترین حقوق خودسوختند .چرا ؟!به چه جرمی ؟!در کدام شرع و دین و قانون و مسلکی این همه تبعیض تبلور میکند ؟در چه قرنی زندگی میکنیم ؟ حتی در دوران زنده به گور کردن دختران ، زن ها حقوقشان بیش از این بود .چه میکنید با جوانان این وطن ؟با عزیزان و جگر گوشه مادران و پدرانی که با صدها آرزو چشم به آینده فرزندانشان دوختند اما بخاطر افکار افراطی برخی که مدعی دین و دیانت هستند باید پر پر شدن جوانانشان را ببیند . افسوس بر خودم که حتی ذره ایی از شهامت بزرگ دختری که برای احقاق حقوق ابتدایی خویش اینگونه فنا شد را ندارم . شرمسارم سحرجان . بترسید از آه این مردم بترسید
روحت شاد ای دختر زیبای وطن  


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آدمک کوکي بهترین شعر-عکس-داستان و رمان عاشقانه دوره جامع فنون موفقیت در آزمون دکتری پروانه پلاس دنیای عکس دنیای مد و لباس دیجی یاب Gina